همه ما وقتی صحبت از فرهنگ عمومی می‌شود، خیلی حرف‌ها برای گفتن داریم. اما وقتی پای فرهنگ استفاده از وسایل نقلیه عمومی و وسایل حمل‌ونقل بین شهری می‌رسد، رفتارمان جای بسی تامل دارد. جالب اینجاست که خیلی وقت‌ها شاید حتی خودمان هم متوجه رفتارهای اشتباهمان نشویم. اما برای رشد فرهنگ عمومی جامعه باید ابتدا از خودمان شروع کنیم تا بتوانیم جامعه را هم تغییر دهیم. از این رو ما نیز در سفر۷۲۴ روز فرهنگ عمومی را بهانه‌ای یافتیم تا در خصوص فرهنگ اتوبوسی با شما صحبت کنیم. 

نانوشته‌های فرهنگ عمومی یا فرهنگ اتوبوسی

راستش را بخواهید فرهنگ اتوبوسی قانون تصویب شده‌ای نیست که روی دیوار کوبیده شود و هر کس خلاف مقررات عمل کرد، مجازات شود. منظور ما از فرهنگ اتوبوسی رعایت برخی نکات و رفتارهایی است که باعث می‌شود بقیه افراد از همسفر بودن با ما احساس رضایت داشته باشند. نه این‌که هر از گاهی با نگاهی چپ و زبان بدن خود نشان دهند که بی‌صبرانه منتظر رسیدن به مقصد هستند که از دست ما خلاص شوند. :)

فرهنگ اتوبوسی

شاید به خودتان قول داده بودید که بخشی از زمان خود را حین سفر اتوبوسی صرف خواندن کتاب مورد علاقه‌تان بکنید یا فیلم مورد علاقه‌تان را تماشا کنید و یا حتی مستندات لازم برای جلسه کاریتان را آماده کنید. اما به لطف همسفران خود با کلی بحث سیاسی و عروس شدن دختر بلقیس خاتون و بهترین روش‌‌های پخت مواد غذایی مواجه می‌شوید که دیگر راهی برای تمرکز باقی نمی‌ماند. 

شدت پخش این آگهی‌ها گاهی آنقدر زیاد است که دیگر هدفون و هندزفری هم جوابگو نیست. گاهی حتی دیده شده که خود هدفون هم بی‌خیال آهنگی که در حال پخش آن است، ماجراهای داخل اتوبوس را دنبال می‌کند. اما وای از وقتی که این داستان‌ها توسط مسافر بین راهی بیان شود که از ترس این‌که نکند خوابش ببرد و جا بماند و در خرید بلیط اتوبوس برای مسیر مور نظرش ناموفق عمل کرده باشد، استراتژی پرچانگی را انتخاب می‌کند. اما در اوج داستان به مقصد رسیده است و ما گویی از تماشای فیلم‌های اصغر فرهادی برمی‌گردیم؛ باید پایان داستان را به دلخواه خودمان خلق کنیم. 

آهسته‌تر صحبت کنیم!

بیایید و رحمی به خلق خدا بکنیم و این بار که سوار اتوبوس شدیم، دنبال گوش شنوایی نباشیم که پذیرای پرچانگی ما باشد. یا اگر هم گوش شنوایی گیر آوردیم تن صدای خود را مثل خواننده‌های اپرا بالا و پایین نکنیم! مخلص کلام این‌که به جای این‌که دم از فرهنگ عمومی بزنیم به فرهنگ اتوبوسی پایبند باشیم و کمی آهسته‌تر صحبت کنیم!

مشکل ما این است که نحوه استفاده از یک وسیله را خیلی زودتر از فرهنگ استفاده آن یاد می‌گیریم. این روزها همه ما آخرین مدل گوشی هوشمند برند فلان را خریداری کرده‌ایم و انواع اپلیکیشن‌های ضروری و غیر ضروری را هم بر روی آن نصب کرده‌ایم و در هزار و یک شبکه‌ی اجتماعی و نیمه اجتماعی و پیام رسان هم فعالیت می‌کنیم. اما از فرهنگ استفاده از آن در اتوبوس چندان اطلاعاتی نداریم.

فرهنگ اتوبوسی

خیلی از ما اتوبوس بین شهری را با اتاق جلسه یا تلفنخانه اشتباه می‌گیریم و از لحظه‌ای سوار اتوبوس هستیم تا وقتی که آخرین قطرات شارژ گوشی خود را مصرف کنیم، با هزار و یک نفر تماس می‌گیریم. شاید هم فکر می‌کنیم که برای بقیه جالب است ماجرای زندگی ما را از زبان خودمان بشنوند. مخصوصا وقتی آن را از طریق تلفن برای کسی تعریف می‌کنیم. غافل از این‌که شاید در حال پیاده‌روی در مغز مبارکشان هستیم. اینجا هم پای همان فرهنگ عمومی یا فرهنگ اتوبوسی به بحث باز می‌شود. 

فقط در صورت نیاز از تلفن همراه استفاده کنیم!

این که در طول سفرمان تماس‌های ضروری کوتاهی داشته باشیم، با این قضیه که از هر دقیقه‌ای که در اتوبوس هستیم برای تماس‌های تلفنی غیر ضروری استفاده کنیم، بسیار فرق دارد. 

وقتی بلیط اتوبوس می‌خریم در حقیقت یک صندلی از آن در طول سفر متعلق به ما است. اما خیلی از ماها حس می‌کنیم منی که بلیطی از یک سرویس را خریدم. کل اتوبوس دربست متعلق به من است. بنابراین به خودمان اجازه می‌دهیم وسایل خود را هر جایی که دوست داشتیم بگذاریم. اما در حقیقت با این کار حقوق دیگران را نادیده می‌گیریم. 

باید لوازم اضافی به بخش بار اتوبوس تحویل داده شوند. در نهایت ما مجاز هستیم یک کوله پشتی و کیف دستی را به داخل کابین اتوبوس ببریم. بهتر است این وسایل را هم در فضای بالای سر خودمان قرار دهیم. فراموش نکنیم که سراسر این فضا هم متعلق ما نیست که مرتب هر کدام را در یک محفظه بگذاریم. نهایتا اگر وسیله‌های ما زیاد بود، باید آن را زیر پای خودمان جا دهیم. 

اگر مسافر بین راهی هستیم، این ماییم که مسئولیت محل پیاده شدنمان را بر عهده بگیریم. نه این‌که از راننده انتظار داشته باشیم ما را با هزار جور اخلاق خوش از خواب بیدار کند که عزیز جان به مقصد رسیدی! آقای راننده و دستیارش مسئولیت‌های بسیاری دارند که در طول مسیر باید حواسشان به آن‌ها باشد.

به حقوق همسفرانمان احترام بگذاریم!

این که انتظار داشته باشیم همه چیز مطابق میل ما باشد منطقی نیست. بلکه همه همسفران باید در خصوص تهویه اتوبوس، جابه‌جایی وسایل و تعویض صندلی و ... اتفاق نظر داشته باشند. غیر از این همگی انتظاراتی بیش از حق و حقوق یک مسافر در سفر اتوبوسی است. 

به قول عزیزی، تو را به جان کسی را که دوستش دارید در سفرهای اتوبوسی بهداشت فرد‌ی را رعایت کنید. اتوبوس است و فضای بسته! مخصوصا این اتوبوس‌های امروزی که امکان باز کردن پنجره هم ندارند.

 بوی جورابتان شاید خاطرات دوران بچگی و مدرسه را برایتان تداعی کند ولی برای همسفرانتان حس تعفن دارد. حداقل اگر نمی‌توانید در طول سفر کفش به پا استراحت کنید، یک جفت جوراب تمیز هم با خودتان ببرید که مردم از بوی جوراب شما تبخیر نشوند.

فرهنگ اتوبوسی

قبل از سفر اتوبوسی حتما استحمام کنید و تمیز و مرتب به سفر بروید. جور‌ این که شما دم سفر حوصله حمام رفتن ندارید را که بقیه نباید بکشند. این‌که عطر ملایمی هم بزنید که دیگر عالی است. البته منظور از عطر ملایم این است که خوشبو و معطر باشید. نه که اتوبوس حال و هوای امام زاده به خود بگیرد.

بهداشت فردی را رعایت کنیم

بهتر است قبل از سفر اتوبوسی استحمام کنیم و لباس تمیز بپوشیم. طوری که همسفرانمان از مصاحبت با ما لذت ببرند. نه این‌که به محض رسیدن به مقصد از خدا بابت همه گناهان کرده و نکرده خود طلب استغفار کنند. 

این مواردی که در این مطلب عنوان کردیم تنها بخشی از فرهنگ عمومی اتوبوس یا همان فرهنگ اتوبوسی است. هزار و یک مورد دیگر هم هست که هم جای نوشتن و تذکر دارد و هم جای تامل!

در این مطلب سعی کردیم مواردی که بیش‌تر اهمیت دارند و شاید بهتر است بگویم که بیش‌تر ممکن است درد و دل افرادی باشند که در هفته چندین بار به سفرهای اتوبوسی می‌روند. نظر شما در مورد فرهنگ اتوبوسی یا فرهنگ عمومی چیست؟ کدام مورد برای شما بیش‌تر حائز اهمیت است؟