پرجمعیتترین، پرتراکمترین، بزرگترین، مهمترین، آلودهترین، گرانترین و دهها "ترین" دیگر را به تهران نسبت میدهند. شهری که تقریبا هر ایرانی حداقل یکبار از آن دیدن کرده. گاهی به بهانهی ملاقات با آشنایی و گاه به دنبال کاری.
تهران شهری است که به نداشتن تهرانی معروف است! با این حال مهاجران بسیاری در طول نسلها قدم به این شهر گذاشتهاند، در آن زندگی کردهاند و فرهنگی خاص و متمایز را پدید آوردهاند که از آن تعبیر به " فرهنگ و سبک زندگی تهرانی" میشود. این فرهنگ در عین اشتراکات و ویژگیهای خاص خود، متشکل از فرهنگها و آداب و رسوم گوناگونی است که به شکلی مسالمتآمیز در کنار یکدیگر زندگی میکنند. همین تنوع است که تهران را در عین شلوغی و ازدحام، به شهری جذاب و حتی دوستداشتنی تبدیل کرده است. شهری با تاریخی نهچندان طولانی اما آکنده از احساسات نوستالژی و نقاط دوستداشتنی. از چنار کهن تجریش و امامزاده صالح (ع) گرفته تا رودخانهی پرجوش و خروش دارآباد و عمارت گلستان و برج آزادی و بقایای دوران شکوهمند سینماها و تماشاخانههای لالهزار؛ همگی تهران را در ذهن ساکنان و مسافرانش به شهری فراموشنشدنی تبدیل کردهاند. شهری که پیترو دلاواله جهانگرد ایتالیایی قرن شانزده و هفده میلادی که در زمان شاه عباس صفوی به ایران سفر کرده بود، در مورد آن مینویسد:
"...شاه در همان حوالي توقف كرده بود ولي در تهران خانه اي ندارد و هرگز بدانجا پاي نمي گذارد و حتي يك مرتبه به آن فحش داده و به روح پدر هر كس كه وارد اين شهر شود لعنت فرستاده است. به نظر مي رسد كه وي موقعي در اين شهر به علت خوردن ميوه زياد مريض شده و دانه هايي از بدنش بيرون ريخته است، عده اي نيز مي گويند كه اهالي شهر تهران آن طوري كه بايد از او استقبال نكرده اند. با تمام اين لعن و نفرين ها مايل شدم به ديدن شهر بروم و بدين قصد از ميان اردو عبور كردم و با وجودي كه مردم تهران به خارجي ها جا نمي دهند محل دلچسبي در يكي از باغات پيدا كردم و در سايه درختان به خواب خوشي فرو رفتم. تهران شهر بزرگي است كه از قزوين وسيع تر است، ولي عده كمي در آن ساكن هستند، تمام اين شهر از باغ هاي بسيار بزرگي پوشيده شده و همه رقم ميوه در آن يافت مي شود. تهران پايتخت ايالتي است كه به همين نام معروف است و مقرخان مي باشد. اين شهر بر سر راه فيروزكوه واقع شده و خيابانهاي آن از نهرهاي پهن و باريك و كوتاه و طويلي كه تعداد آنها فوق العاده زياد است و براي آبياري باغات مورد استفاده قرار مي گيرد. خيابانهاي تهران پر از درخت چنار است كه همه پربرگ و قطور و زيبا هستند و بايد بگويم كه در تمام مدت عمر خود هيچوقت تعداد به اين زيادي چنارهاي تنومند زيبا نديده ام . تنه اين درختان به اندازه اي قطور است كه اگر دو مرد دست به دست يكديگر بدهند باز هم نمي توانند يكي از آنان را در بغل بگيرند و من بايد واقع تهران را شهر چنار بنامم. از اين گذشته عمارت يا چيز زيباي ديگري در اين شهر نيست."
چنارستان لقبی است که تهران به شایستگی برازندهی آن است. سالها پیش از آنکه شهر روند توسعهی خودش را آغاز کند، تهران مملو از درختهای چناری بود که در باغهای مختلف قد برافراشته بودند. پیش از به حکومترسیدن قاجارها تهران اهمیت بالایی برای دستگاه حکومتی نداشت. با تبدیلشدن این شهر به پایتخت ایران، تهران نیز به مهمترین مرکز تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور تبدیل شد. در آن قناتهای بسیاری کشیده شد و پادشاهان قاجار شروع کردند به ساختن کاخها و تفرجگاهها در خارج از حصار شهر. تهران آن زمان پر بود از قریهها و دهکدههای اطراف حصار شهر و کوچه باغهایی که با چنارهای کشیده، آب و هوایی مطبوع برای ساکنان بومی و مهاجرین رو به افزایش، ارزانی میداشتند. شهر مثل امروز گرفتار خیابانها و ترافیک و آلودگی و سر و صدا نشده بود و میشد در اطراف آن و به فاصلهای کوتاه از خود شهر، باغها و تفرجگاههای لذتبخشی را برای گذران اوقات پیدا کرد.
اما تهران به کوچههای پیچدرپیچ و باغهای ییلاقی محدود نماند. خیابانکشیهای مدرن و به سبک اروپایی، بافت سنتی تهران ( بهخصوص در اطراف بازار) و حصار قبلی را تخریب کرد و علاوه بر دروازههای زیبای قبلی، تعدادی از ابنیهی مهم بهجا مانده از دورهی قاجار نیز از بین رفتند. بناهایی نظیر تکیهی دولت که برای اولینبار تئاتر به شیوهی اروپایی را به ایران آورد و محل برگزاری تعزیهها و شبیهگردانیهای تهران بود جای خود را به خیابانها و ساختمانهای دیگر داد.. خیابان لالهزار به پاتوق و محل رفت و آمد متجددین و روشنفکرهای شهر تبدیل شد و سینماها و کافههای مختلفی که بخشی از آنها نیز متعلق به اتباع خارجی بودند در آن افتتاح گشت.
شمال شهر کماکان به طبقهی مرفه و اعیانی اختصاص داشت که برای ییلاقات از شهر اصلی خارج میشدند. بسیاری از محلههای کنونی تهران نظیر گلابدره، چیذر، قلهک، کاشانک، دارآباد، حصاربوعلی، نیاوران، سوهانک و... روستاهایی بودند که از گذشته رابطهای تنگاتنگ با شهر اصلی برقرار کرده بودند.
کمکم تهران بزرگ و بزرگتر شد تا اینکه اولین موج مهاجرت بعد از شهریور 20 روانهی پایتخت شد. تهران دیگر تنها یک شهر سیاسی مهم نبود، بلکه به قبلهی آمال و آرزوهای مردم ایران تبدیل شده بود.کشاورزها ناتوان از ادامهی تولید محصولاتشان برای کسب درآمد به تهران میآمدند و اکثرا به مشاغل نازل، کارگری و یا تکدیگری در حومههای شهر مشغول میشدند. بناهای مهمی چون برج آزادی، استادیوم آزادی، پارک لاله و موزهی هنرهای معاصر، فرهنگسرای نیاوران و بسیاری از ساختمانهای مدرن و برجهای سامان در این دوره ساخته شدند. دانشگاه تهران با آن سردر زیبایش، شهرتی جهانی پیدا کرد و ما شاهد شهری بودیم که مشابهش را حالا میبینیم. در این دوره جمعیت تهران " چند ملیونی" شد و توسعهی شهر به سمت غرب، شمال و جنوب آغاز گشت. شهرک اکباتان پایهگذار مجتمعهای مسکونی در مقیاس وسیع گردید و به این ترتیب تهران بزرگتر از هر زمان دیگری شد که به یاد میآورد.
تهران ۱۰، ۱۲ یا ۱۵ ملیونی، هنوز قلب تپندهی ایران است و با وجود تمام مشکلات، خیلیها زندگی در آن را دوست دارند. سبک زندگی تهرانیها این روزها در مراکز خرید تازهافتتاحشده، کافههای پرتعداد، کتابفروشیهای سنتی و مدرن، رستورانهای ایرانی و فرنگی، گالریها و فرهنگسراها و راندن در اتوبانهای آن تعریف میشود. سبک زندگییی که جزئیات بیشتر آن را در مطالب مرتبط با " تهران" سفر 724 میتوانید جستجو کنید.